محل تبلیغات شما

زنده بود.

نفس میکشید.

ولی تصویر روبروش برعکس بود.

رویِ پاهاش نبود!

ولی نفس که می کشید!

اما گویا این دلیل محکمی واسه لاشخورهای کوچک اطرافش نبــود

همین که ناتوان بود براشون بس بود 

و بــعد. 

شروعِ آرومِ یــک مرگِ تدریجی.

 

پ.ن: کی می گفت همین که نفس میکشی و زنده ای خدا رو شکر کن؟

یک خودیِ آشوبگر...

مثلا الان ؛الان نیست

تضــاد هـایِ در جریان

مرگِ ,ولی ,زنده , پ ,کی ,تدریجی ,تدریجی  پ ,مرگِ تدریجی , پ ن ,ن کی ,می گفت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Dr.Shayson حسابداری و حسابرسی به من نگو لیلی...